بازگشت الواح هخامنشی از آمریکا به ایران همزمان با بازگشت پزشکیان از نیویورک + فیلم خنثی سازی خمپاره قدیمی در روستای شموشک گرگان ویدئو | آبخوری پلنگ ایرانی در بوشهر (۵ مهر ۱۴۰۳) قَبای گران مدارس بر تن دانش‌آموزان | نارضایتی والدین از قیمت زیاد و کیفیت پایین لباس فرم مدارس درآمد نجومی سازمان سنجش از برگزاری سه آزمون دانشگاهی سهم بازنشستگان تأمین‌ اجتماعی از متناسب‌سازی حقوق چقدر است؟ کوتاهی در اجرای قانون همسان‌سازی حقوق بازنشستگان پذیرفتنی نیست سقط به قیمت بازار | مبلغ سقط جنین غیرقانونی در ایران: ۱۵۰ میلیون تومان! قول رئیس مجلس به بازنشستگان: مطمئن باشید معوقات بازنشستگان از مهر ماه پرداخت خواهد شد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (پنجشنبه، ۵ مهر ۱۴۰۳) | هشدار هواشناسی در خصوص بارش باران و وزش باد شدید وزیر بهداشت: گزارشی مبنی بر کمبود واکسن آنفلوانزا مخابره نشده است کارمندان چگونه خود را از دردهای استخوانی ناشی از پشت‌میزنشینی دور کنند؟ مهلت یک هفته‌ای دادستانی مشهد برای رفع مشکلات سرویس مدارس استمرار اجرای طرح‌های پیشگیری از جرائم و آسیب‌های اجتماعی در حریم حرم امام‌رضا(ع) بیمارستان حاشیه شهر مشهد زیر سرم اعتبار | تکمیل بخش اورژانس تا پایان آبان ۱۴۰۳ + فیلم بررسی مجدد کنکور در شورای عالی انقلاب فرهنگی سکته مغزی، سومین علت مرگ و میر در جهان بی‌توجهی به هشدار «شنا ممنوع» عامل غرق‌شدن و مرگ کودکان مشهدی در سواحل فریدون‌کنار شد آیا درمان‌های خانگی برای ریزش موی سکه‌ای مؤثر هستند؟ پیوست سه هزار و ۶۰۰ هکتار از جنگل شرق استان گیلان به قزوین با مصرف گوشت قرمز فراوری‌شده در انتظار خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ باشیم آغاز به کار گردهمایی مسئولان قضایی خراسان رضوی در مشهد
سرخط خبرها

روایت یکی از ده‌ها خانواده قربانیان معدن طبس از بعد حادثه | همه چیز فاجعه بود، فاجعه

  • کد خبر: ۲۹۰۲۳۰
  • ۰۳ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۹
روایت یکی از ده‌ها خانواده قربانیان معدن طبس از بعد حادثه | همه چیز فاجعه بود، فاجعه
تا این لحظه از مجموع کارگرانی که در دو بلوک معدن «معدنجو» مشغول به کار بودند، فقط پیکر ۳۸ کارگر معدن، توسط خانواده‌های آن‌ها شناسایی شده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ تا آخرین لحظه تنظیم این مطلب، چشم به آخرین اخبار طبس دوخته بودیم تا جزئیات جدیدی منتشر و تکلیف کارگران مفقودی مشخص شود. تااین‌لحظه از مجموع کارگرانی که در دو بلوک معدن «معدنجو» مشغول‌به‌کار بودند، فقط پیکر ۳۸ کارگر معدن، توسط خانواده‌های آنها شناسایی شده است؛ خانواده‌هایی که وقتی دیدند تلفن‌های همراه پدر، همسر، برادر و فرزندشان در‌دسترس نیست و کسی جواب تلفن‌های آنها را نمی‌دهد، برای اطلاع از سرنوشت آنها راهی شهرستان طبس شدند؛ شهری که قرار بود عزیزان آنها با کار کردن در معادنش، نان حلال به خانه بیاورند، نانی که حالا به قیمت جان‌دادن آنها تمام است.

از میان فهرست اولیه اجساد معدنچی‌های شناسایی‌شده، بسیاری از آنها ساکن شهر‌های مختلف خراسان‌رضوی بودند. یکی از این کارگران «حسن تیموری» چهل‌و‌یک‌ساله و پدر چهار دختر بود؛ دختران دو، چهار، هشت و ده ساله. او حدود هجده ماه پیش به طبس رفت و در معدن «معدنجو» مشغول‌به‌کار شد؛ معدنی که یکی از اقوام او نیز در آنجا کار می‌کرد. این کارگر جوان در تمام مدتی که به‌عنوان یک معدنچی مشغول‌به‌کار بود، همواره می‌کوشید سختی کارش را از خانواده اش پنهان کند، هرچند آنها هربار دستان پدرشان را پینه‌بسته‌تر از قبل می‌دیدند.

حسن پنجشنبه هفته گذشته بعد از مرخصی چندروزه، به محل کارش باز گشته بود. شنبه‌شب حسن به‌همراه جمعی از همکارانش در بلوک B این معدن مشغول‌به‌کار شده بود. هنوز چندساعتی از شیفت کاری آنها مانده بود که حدود ساعت ۲۰:۳۰، صدای یک انفجار توجه آن‌ها را جلب کرد؛ انفجاری که در معدن طبیعی بود و همه به آن عادت داشتند. 

با‌این‌حال درست پس از این انفجار، معدن غرق در سکوت شد. دیگر در هیچ‌کجای این معدن، صدای کوبیدن پتک معدنچی‌ها به گوش نمی‌رسید. چند ثانیه بعد حسن و همکارانش متوجه بوی عجیبی در معدن شدند؛ بویی که در‌واقع گاز CO یا همان گاز مرگ‌بار منوکسیدکربن بود؛ گازی که جان حسن و ده‌ها تن از همکارانش را گرفت.

خانواده‌های دل‌نگران راهی طبس شدند

خبر حادثه معدن در بامداد یکشنبه منتشر شد و در ساعات اولیه صبح بود که با روشن‌شدن ابعاد جدید حادثه، به‌یک‌باره معدن طبس تبدیل به تیتر اول بسیاری از کانال‌ها و صفحات خبری در فضای مجازی شد. آن‌طور‌که خانواده‌های کارگران معادن می‌گویند، یکشنبه تلفن‌های همراه کارگران در منطقه از دسترس خارج شده بود؛ موضوعی که بسیاری از خانواده‌ها را به طبس کشاند. علی تیموری یکی از همین خانواده‌های نگران بود که به‌همراه شوهرخواهرش به‌دنبال پیدا‌کردن برادر، از مشهد راهی طبس می‌شوند. آنها با سرعت زیاد در جاده حرکت کرده و ساعت حدود ۱۲ به طبس می‌رسند.

تیموری درباره آنچه در طبس مشاهده کرده بود، می‌گوید: وقتی به طبس رسیدیم، پسرعموی دامادمان را که در همان معدن مشغول‌به‌کار بود، پیدا کردیم. آن‌طور‌که او برای ما تعریف کرد، در زمان حادثه، نوبت کاری‌اش نبوده است؛ اما بلافاصله پس از اینکه خبر را شنیده و می‌دانسته برادرم در معدن حضور داشته است، به محل کارش می‌رود. او به ما گفت که پس از حادثه برای کمک به کارگران، همراه نیرو‌های امدادی وارد معدن شده و پیکر بی‌جان برادرم را به‌همراه جمع دیگری از همکارانش دیده است.

مصائب تحویل پیکر‌ها

علی که ساعتی قبل از این گفتگو برادرش را به خاک سپرده است، در شرایط روحی نامناسب، ادامه می‌دهد: پسرعمویم ما را به گلزار رضوی طبس برد؛ جایی که پیکر کارگران را به آنجا برده بودند. وقتی به آنجا رسیدم، خودم پیکر حدود ۳۲ نفر کارگر مظلوم را داخل کاور‌های مشکی دیدم.

قرار بود غسالخانه اجساد آنها را غسل بدهد، اما متأسفانه به آب شرب متصل نبود و مدام آب قطع می‌شد. من آنجا خانواده‌های داغ‌دار زیادی دیدم که بیشتر آنها از شهر‌های مختلف خراسان‌رضوی به‌ویژه کاشمر آمده بودند. آنها با پیکر بی‌جان فرزندشان که روبه‌رو می‌شدند، حالشان بد می‌شد.

او در‌این‌باره بیان می‌کند: مثل خانواده یک جوان شمالی که والدینش از قائمشهر به طبس آمده بودند. آنجا حتی یک بطری آب یا آب‌سردکن پیدا نمی‌شد که یک نفر به این افراد سوگوار آب برساند. در‌هر‌صورت من پیکر برادرم را در یکی از این کاور‌ها شناسایی کردم. آنجا به برادرم کد ۵۶ را دادند و به ما گفتند برای دریافت جواز دفن و کار‌های اداری باید به پزشکی‌قانونی طبس بروید. آنها گفتند شما بروید و تا‌زمانی‌که برسید، ما هم پرونده اموات را به صورت سیستمی ارسال می‌کنیم. هرکسی که جسد عزیزش را شناسایی می‌کرد، باید به آنجا می‌رفت.

برادر معدنچی کشته‌شده در طبس، با اشاره به ازدحام خانواده‌ها در ساختمان پزشکی قانونی شهرستان طبس می‌گوید: به ما و تمام افرادی که اجساد عزیزانشان را شناسایی کرده بودند، گفتند به پزشکی‌قانونی در خیابان نواب صفوی طبس بروید. ما به‌همراه خانواده‌های عزادار دیگر به آنجا رسیدیم. خیلی شلوغ بود. حدود چهل دقیقه هم آنجا برای رسیدن پرونده منتظر ماندیم. 

بعد هم که پرونده رسید، گفتند پرینتر خراب شده است. درحالی‌که فشار عصبی زیادی تحمل می‌کردیم، یک ساعت طول کشید تا جواز دفن را گرفتیم. باید بگویم مدیریت حادثه چیزی شبیه حادثه معدن، فاجعه بود. وقتی به آرامستان برگشتیم، خود من دیدم پیکر بی‌جان هفت کارگر را با یک آمبولانس به کاشمر منتقل می‌کردند. دیگر آن آمبولانس جا نداشت، وگرنه پیکر برادر من را هم با همان آمبولانس جابه‌جا می‌کردند.

هیچ‌کس با خانواده کارگران تماس نگرفت

تیموری ادامه می‌دهد: ساعت ۱۹:۳۰‌پیکر برادرم را تحویل گرفتیم و هرطور‌که بود، جسد را به‌همراه جسد یک کارگر دیگر به نام «حسین نوری‌خلیل‌آباد» با یک دستگاه آمبولانس که کولر و یخچال نداشت، راهی کاشمر کردیم. برای اینکه در طول مسیر اجساد آنها بو نگیرد، مجبور شدیم روی پیکر آنها پلاستیک بکشیم و بعد از آن چند قالب یخ روی اجساد بریزیم.

ما به‌این‌ترتیب توانستیم پیکر برادرم را به زادگاهش برسانیم و دفن کنیم؛ اما با‌وجود‌این، برخی خانواده‌ها هنوز اطلاعی از سرنوشت فرزندانشان ندارند. خیلی‌ها منتظر بودند با آنها تماس گرفته شود و بگویند چه اتفاقی برای فرزند، همسر یا پدرشان افتاده است. در این شرایط اگر ما هم منتظر می‌ماندیم، معلوم نبود کسی به ما خبری می‌داد یا نه.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->